افراد مختلف، محصولی را به دلایل مختلف خریداری میکنند. اگر من اتومبیلی را خریداری کنم، نخست به فکر یک وسیله نقلیه مطمئن خواهم بود، که مرا بهسلامت به مقصد برساند؛ بنابراین حتی یک اتومبیل دستدوم تمیز هم، مرا به هدف خود خواهد رساند. اما خریدار یک اتومبیل پورشه و یا مرسدس بنز به مسائل دیگری اهمیت میدهد – او خریدار اعتبار و پرستیژ هم هست.
قبل از نوشتن نکته تبلیغاتی خود، بهتر است یکبار دلایلی را که مردم مایل به خرید کالای شما هستند، بررسی کنید. برای کمک به شما، من در این زمینه فهرستی را تدارک دیدهام: – ۲۲ انگیزه مختلف برای خرید یک محصول. این فهرست کاملی نیست، اما شمارا به این فکر وامیدارد که برای چه کسی نامه مینویسید و چرا آن را مینویسید.
فهرستی از «نکات برانگیزنده» یک متن تبلیغاتی
پس به این فهرست توجه کنید. اما فقط فهرست را نخوانید؛ در مورد هر یک از مفاد آن فکر کنید و راه اینکه چگونه میتوانید از آنها در تبلیغ محصول خود بهرهبرداری کنید، بیابید:
- موردعلاقه قرار گیرند.
- مورد تحسین قرار گیرند.
- کار درست انجام دهند.
- احساس ارزش و اهمیت کنند.
- تولید درآمد کنید.
- پول صرفهجویی کنید.
- زمان صرفهجویی کنید.
- کار را تسهیل کنند.
- احساس ایمنی کنند.
- زیبا باشند.
- جذاب باشند.
- راحت باشند.
- متمایز باشند.
- خوشحال باشند.
- سرگرم شوند.
- کسب معلومات کنند.
- سالم باشند.
- حس کنجکاوی خود را ارضا کنند.
- برای سهولت.
- بدون ترس
- بدون حرص و طمع
- بدون احساس گناه
در مورد محصولاتی که خریداری میکنید و به علت آنها فکر کنید.
شما ادوکلن میخرید تا خوشبو باشید، چرا؟ چون میل دارید نظر جنس مخالف را جلب کنید.
شما وسایل ورزشی خریداری میکنید، تا سرگرم شوید. به یک باشگاه ورزشی میپیوندید ، تا سالم باشید. فندکی باروکش طلا میخرید، تا آدم متمایز و بااهمیتی جلوه کنید.
بیمههای مختلف را خریداری میکنید، تا احساس امنیت کنید. کفش میخرید تا راحت باشید.
پسازآن که به دلایل افراد برای خرید کالایی پی ببرید، دیگر با رموز فروش آن کالاها نیز آشنا خواهید شد: – تمیز نوشتن متن تبلیغاتی آنها. بقیه کار شامل سازماندهی، ویرایش خوب و چندین روش ساده دیگر است.
منبع: ادبیات تبلیغ
بسیاری از نویسندگان تبلیغات کار خود را وارونه آغاز میکنند.
زمانی که شرکت به یک آگهی و یا بروشور نیاز دارد، مدیر شرکت به نویسنده خود زنگ میزند و از او میخواهد که برای جلسهای به دفتر او برود و با تبادلنظر با سایر اعضای گروه، کار خود را آغاز کند.
این بدترین راه ممکن برای آغاز کار است.
جلسه به این صورت است که نویسنده در اتاقی، که مملو از آدمهای حرفهای و متخصص است مینشیند و ساعتهای متمادی را با شنیدن خصوصیات محصول، استراتژی تبلیغات، تحقیقات بازاریابی و مفاهیم تبلیغاتی، سپری میکند. ازآنجاییکه این نویسنده کار خود را از صفر شروع کرده است، دیوانهوار به تلاش میپردازد، تا این سیل اطلاعات را یادداشت و درک کند.
همین افراد متخصص نیز به همراه مهندسان شرکت، وقت گرانبهای خود را با توصیف اساس تجارت خود برای نویسنده به هدر میدهند. نویسنده نمیتواند به طرح سؤالات ارزشمند بپردازد، زیرا که بهشدت مشغول جذب این اطلاعات جدید است. او سخت سردرگم میشود و حرفهایها نیز بیطاقت و بیحوصلهاند.
سپس در پایان جلسه، مدیر تبلیغات، تازه به خاطر میآورد که یک دسته از نسخههای چاپی را به نویسنده بدهد و میگوید: (در اینجا تعدادی بروشور، مقاله و مقداری اطلاعات در مورد محصول ما وجود دارد. شاید بهتر باشد که قبل از نوشتن آگهی، نگاهی به آنها بیندازی).
این اطلاعات حاوی ۹۰ درصد مواد موردنیاز نویسنده است. اگر این اوراق زودتر در اختیار او گذاشته میشد، اینهمه وقت و سرمایه به هدر نمیرفت و نیازی هم به جلسه طولانی احساس نمیشد.
من قویاً تأکید میکنم که شما قبل از آن که شروع به نوشتن آگهی خود کنید، نیازی شدید بهتمامی تاریخچه محصول دارید. با مرور این اطلاعات در این ایام فراغت خود، شما معلومات کافی را در این زمینه کسب میکنید و سپس در جلسهای که پسازآن تشکیل خواهد شد، شما به مطرح کردن سؤالات، گرفتن پاسخ و جبران کاستیهای اطلاعات چاپشده خواهید پرداخت. حتی این کاستیها را میتوان با چند تلفن و انجام مصاحبه با افراد خبره جبران کرد و جلسه را کاملاً از برنامه حذف کرد – و نیز در کنار آن به هدر دادن وقت و سرمایه را.
جلسههای غیرضروری، که وقت و انرژی را به هدر میدهند، احتمالاً بیش از هر چیز دیگری در این تجارت مورد نفرت من است؛ اما یک نویسنده هشیار میتواند ۹۰ درصد این جلسهها را با تأکید بر این نکته، که نویسنده و مشتری میتوانند از طریق ارتباط تلفنی و یا پستی با یکدیگر در ارتباط باشند، حذف کند. البته میتوانید گاهگاهی جلسهای داشته باشید و در آن دوستیهای قدیمی را تجدید کنید و یا ایدهها و افکار جدیدی را، که از راه دور نمیتوان ردوبدل کرد، در میان بگذارید؛ اما اکثریت این تکالیف بهراحتی و بدون نیاز به تشکیل جلسهها میتوانند خلق شوند – جلسههایی که ساعتهای متوالی به طول میانجامند و اغلب هم افراد شرکتکننده در آنها بهجایی نمیرسند.
البته متقاعد ساختن مشتری به استفاده از این روش، نیازمند زمان است. شما بایستی آنها را در مورد کارایی و مقرونبهصرفه بودن ((ارتباط پستی)) متقاعد سازید. شما میتوانید هنر خود را در معرض نمایش بگذارید و به آنها نشان دهید که حتی بدون جلسههای طولانی و یا ناهارهایی که با خوردن چند لیوان نوشیدنی به آخر میرسد و خیابان مدیسون ازاینجهت شهرت دارد، اثری پرارزش ارائه کنید. مهمتر از همه آنکه شما باید روشی را طراحی کنید که از طریق پست و تلفن بهراحتی و سهولت صورت گیرد. روش من در این زمینه نمونهای از این الگوست.